ویژگی های خانواده کارا و سالم
1- بهره مند بودن از پنج آزادی. این پنج آزادی عبارتند از:
الف: آزادی دیدن، شنیدن و تصور کردن آنچه حالا اینجاست، آنچه قبلا بوده، بعدا خواهد بود.
ب: آزادی اندیشیدن- به آنچه شخص می اندیشد نه آنچه باید بیاندیشد.
ج: آزادی احساس کردن- آنچه شخص احساس می کند نه آنچه باید احساس کند.
د: آزادی خواستن و انتخاب کردن- آنچه شخص می خواهد و نه آنچه باید بخواهد.
ه: آزادی تصور کردن- خودشکوفایی و نه ایفای نقشی بی انعطاف و رعایت دامن احتیاط.
2- ابراز صمیمیت. ازدواج به عنوان مهم ترین بخش خانواده باید در جهت صمیمی شدن باشد. این فرایند مراحل زیر را طی می کند: دوست داشتن(عشق ورزیدن)، حل و فصل اختلافها، مصالحه، تفرد، و صمیمیت.
3- مذاکره درباره تفاوتها. مذاکره در مورد تفاوتها وظیفه مهمی در فرایند ایجاد صمیمیت است. برای مذاکره بر سر تفاوتها باید میل به همکاری وجود داشته باشد تا حل و فصل منصفانه مسایل را امکان پذیر سازد.
4- ارتباط روشن و سازگار. ارتباط روشن و سازگار در جدا بودن و صمیمیت نقش اساسی دارد. برقراری ارتباط روشن مستلزم آگاه بودن از خود و از دیگری و نیز احترام گذاشتن به یکدیگر است.
5- اعتماد کردن. اعتماد در اثر صداقت ایجاد می شود. ابراز صحیح احساسات و عواطف و افکار و امیال مهمتر از موافقت است.
6- تفرد. در خانواده های سالم تفاوتها تشویق می شوند. منحصر به فرد بودن و تکرار نشدن هر یک از افراد خانواده، ازجمله نخستین ارزشهای حاکم بر خانواده های سالم است.
7- انعطاف پذیری. در خانواده های سالم، نقشها باز و انعطاف پذیر هستند. افراد می توانند بدون خجالت و شرمساری به طیب خاطر خود رفتار می کنند.
8- بر آورده شدن نیازها. خوشبخت کسانی هستند که نیازهایشان بر آورده می شود. خانواده سالم به همه اعضای خود اجازه می دهد که نیازشان را برآورده سازند.
9- پاسخگویی. خانواده سالم پاسخگوست. مسایل فردی و خانوادگی را تایید می کنند و به اتفاق برای حل آنها می کوشند.
10-قوانین باز و انعطاف پذیرند. قانون بندی در خانواده های سالم به امکان بروز اشتباه توجه دارد. می توان بر سر قوانین و باورها مذاکره کرد.(برادشاو[1]، 1386، ص95 ).
ویژگی های خانواده ناسالم و ناکارا
1- انکار- خانواده های مساله دار مسائل خود را انکار می کنند و به همین دلیل مسایل آنها هرگز حل نمی شود. این خانواده ها همچنین پنج آزادی را از خانواده خود دریغ می دارند.
2- خلا صمیمیت- در خانواده های مساله دار خلا صمیمیت وجود دارد. در واقع خلا صمیمیت منجر به مساله دار شدن خانواده می شود.
3- شرم زدگی- خانواده های مساله دار شرم زده هستند، پدر و مادر شرم به دل ریخته دارند و در برخورد با فرزندانشان شرمساری را به نمایش می گذارند.
4- نقشهای بی انعطاف- نقشها تحت تاثیر نیازهای خانواده به عنوان یک نظام شکل می گیرند. بچه ها حقیقت خود را برای رعایت نیازهای نظام از دست می دهند.
5- مرزهای نامشخص- اعضای خانواده های مساله دار مرزهای نامشخص دارند. اگر مادر بترسد، همه می ترسند. در واقع افراد بجای یکدیگر احساس می کنند.
6- فدا شدن نیاز افراد به خاطر نیاز نظام- نیازهای افراد خانواده های مسئله دار برآورده نمی شود. نیازهای فردی فدای نیازهای نظام می شود. در خانواده های مسئله دار، تقریبا همیشه با خشم و افسردگی روبرو هستیم.
7- ارتباط بد- ارتیاط در خانواده های مسئله دار یا آشکارا ضد و نقیض است یا افراد با هم توافق کرده اند که هرگز در مقام مخالفت با هم حرف نزنند. تماس و ارتباط واقعی به ندرت وجود دارد.
8- استیلای منافع جمعی- نیازهای فردی فدای نیازهای نظام خانواده می شود. در خانواده های مسئله دار، فرد به خاطر خانواده وجود دارد. ترک کردن خانواده های مسئله دار دشوار است.
9- بی انعطافی قوانین- در خانواده های مسئله دار، قوانین بی انعطاف و تغییر ناکردنی هستند. تربیت مسموم واضع این مقررات است.
10-اسرار علنی- اسرار علنی از جمله دروغهایی هستند که خانواده را در حالت منجمد نگاه میدارد. در این شرایط هرکس از آنچه همه به ندانستن آن تظاهر می کند آگاه است.
11-نظام بسته و تغییرناپذیر- همه برای رفع پریشانی و ناراحتی کنترل کننده تلاش می کنند، اما هرچه اشخاص نقش خود را بیشتر بازی می کنند، به همان اندازه ایستایی نظام بیشتر می شود
12-فقدان حد و مرز- افراد خانواده های مسئله دار برای حفظ نظام خانواده از حد و مرز شخصی خود می گذرند و آن را واگذار می کنند.(برادشاو، 1386، ص 135).