خشم[1]، پرخاشگری[2] و خصومت[3]، از عبارتهای مرسوم منابع، محافل و رسانههای امروز است. با اینکه، دربارة اثرهای منفی خشم و پرخاشگری و خصومت بر سلامت فردی و اجتماعی مطالب زیادی بیان میشود، ولی تعاریف این ساختارها مبهم و حتی متناقض است (بیاجیو، ساپل و کورتیس[4]، 1981).
تعریف
اگرچه ساختار خشم با پرخاشگری و خصومت مشترکاتی دارد، این اصطلاحات مترادف نیستند. بهطور مختصر، تمایز بین این سه مفهوم چنین است: خشم به هیجان، خصومت به نگرش و پرخاشگری به رفتار اطلاق میشود. خشم به عنوان حالت هیجانی توصیف میشود که میتواند زیربنای پرخاشگری و خصومت باشد؛ خصومت به نگرش پرخاشگرانه فراگیری اطلاق میشود که فرد را بهسوی رفتارهای پرخاشگرانه سوق میدهد؛ درحالیکه پرخاشگری به رفتار قابل مشاهده و با قصد آسیبرسانی اطلاق میشود (دلوکیو و والری ،2003).
همانطور که از تعاریف برمیآید، این عبارتها همپوشی زیادی با هم دارند و بدین دلیل است که اسپیلبرگر، جانسون راسل، کرین، جاکوبز، و وردن[5] (1985) به منظور توصیف این سازهها از عبارت ترکیبی سندرم خشم ـ خصومت ـ پرخاشگری[6] استفاده میکنند. به نظر این افراد مفهوم خشم اغلب به حالت هیجانی اطلاق میشود که شامل احساساتی است که شدت آن از تهییج یا آزار خفیف تا خشم یا جنون شدید متفاوت است. اگرچه خصومت نیز اغلب دربردارندة احساسات همراه با خشم است، ولی این مفهوم مجموعة پیچیدهای از نگرشهای برانگیزانندة رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به تخریب اشیا یا صدمه زدن به سایر افراد را در برمیگیرد، درحالیکه خشم و خصومت مربوط به هیجانها و نگرشاند، مفهوم پرخاشگری اغلب رفتار آزارنده یا تنبیهی را نسبت به سایر افراد یا اشیا دربردارد.
بهطور کلی هیجانات و چگونگی ابراز آنها از علائم حیاتی و مهم سلامت روانیاند؛ بنابراین اندازهگیری شدت، مدت، و دفعات واکنشهای هیجانی در فرایند سنجش روانی ضروری و عملی است. از آنجا که خشم میتواند انگیزه، رفتار و سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد، توجه به سنجش این هیجان ضروری است. بنابراین قبل از بحث پیرامون این خصیصة شخصیتی، باید به سنجش شدت آن توجه داشت (تیچنر[7]، 1897؛ ونت[8]، 1896، به نقل از اسپیلبرگر و همکاران، 1995).
در گذشته برای ارزیابی هیجانات از گزارشهای شفاهی استفاده بسیاری میشد، اماصورتبندیهای روانتحلیلگری، سبب ایجاد بیاعتمادی به گزارشهای شفاهی شد. این صورتبندیها بر خطاهای تفکر و خلق و خوی حاصل از فرایندهای روانی ناهشیار تأکید دارد. علاوه براین، نسبت به خودسنجی حالتهای هیجانی سوءظن زیادی وجود داشت، زیرا این خودسنجیها قابل اثبات نبوده و به سادگی تحریف میشدند.
با پیدایش رفتارگرایی تحقیقات روانشناسی در مورد هیجان، از تحقیق دربارة احساسات ذهنی به ارزیابی متغیرهای رفتاری، که میتوانست بهصورت عینیتری اندازهگیری شود، تغییر یافت.
در آغاز دهة 1960 که تولد مجددی در روانشناسی شناختی پدید آمد، بر اهمیت ویژة اجزای شناختی هیجانها، تأکید بسیاری شد و این مسأله پذیرفته شد که ارزیابی حادثهای معین یا موقعیتی پرتنش اغلب واکنشهای هیجانی نسبت به موقعیتها را بهشدت تحت تأثیر قرار خواهد داد (لازاروس[9]، اپتن[10] 1966؛ لازاروس، فوکمن[11] 1984).
چارلز داروین[12] (1965-1872) اضطراب و خشم را از ویژگیهای مشترک انسان و حیوان معرفی میکند (اسپیلبرگر و همکاران، 1995). بنابراین میتوان گفت خشم حالت هیجانی و روانی- زیستشناختی است، که از نظر شدت در دامنهای از تحریک کم یا آزار خفیف تا خشم جنونآمیز و خشونت شدید قرار میگیرد (اسپیلبرگر، 1999).
فروید[13] (1959-1933) پرخاشگری را سائق غریزی میداند که به لحاظ زیستشناختی نفرت و رفتار خشونتآمیز را برمیانگیزاند. اگر پرخاشگری نتواند علیه اشیای بیرونی بروز یابد به درون فرد برگردانده شده، سبب افسردگی و سایر مشکلات روانشناختی میشود (الکساندر و فرنچ[14]، 1948؛ فروید، 1936).
خشم در دائرهالمعارف روانشناسی و روانتحلیلگری (ترجمة شکیباپور، 1369) اینگونه تعریف شده است: «خشم یکی از هیجانهای شدید انسان است که از حس صیانت نفس ریشه گرفته و حالتی است که در آن شخص به حالت آمادهباش در آمده و برای مقابله با عوامل تهدید آماده میشود». ارسطو خشم را تمایل شدید و آشکار برای انتقامجویی در مقابل اهانتی که به فرد شده است، تعریف میکند. از تعاریف مذکور و تقریباً تمام تعاریف خشم میتوان به دو نتیجة کلی دست یافت: یکی اینکه عامل اصلی بروز خشم، تهدیدها، ناکامیها و موانعی است که بر سر راه افراد قرار میگیرد و دوم اینکه، هدف خشم اغلب دفاع، جنگ و تخریب است، به همین دلیل آن را داغترین و خطرناکترین هیجان دانستهاند (سولومون، 2000).
منبع: سنجش
روانشناختی (آزمونهای تشخیصی و
شخصیت) دکتر محمد خدایاریفرد اکرم پرند دانشگاه
تهران
[1]. anger
[2]. aggresvion
[3]. hostility
[4]. Biaggio، Sopplee & Curtis
[5]. Johnson، Russell، Crane، Jacobs & Worden
[6]. Anger، Hostility، Aggression Syndrom (AHAS)
[7]. Titchner
[8]. Wondt
[9]. Lazarus
[10]. Opton
[11]. Folkman
[12]. Charles Darwin
[13]. Freud
[14]. Alexander & Freud
سلام دوست خوبم. آپم و منتظر نظرات سازنده شما
خشم پرخاشگری . خصومت موضوع جالبی بود.تحلیل علمی جالبی بود. زنده باد